محمود دولت آبادی کیست ؟

محمود دولت آبادی، زندگینامه و بیوگرافی

محمود دولت آبادی کیست ؟

محمود دولت آبادی، زندگینامه و بیوگرافی

رَد راستی ، رَد خویشتن است . حکیم ارد بزرگ


بیوگرافی حکیم ارد بزرگ


 انوری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
 

ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب

وز شب تپانچه‌ها زده بر روی آفتاب

بر سیم ساده بیخته از مشک سوده‌گرد

بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب

خط تو بر خد تو چو بر شیر پای مور

زلف تو بر رخ تو چو بر می پر غراب

دارم ز آب و آتش یاقوت و جزع تو

در آب دیده غرق و بر آتش جگر کباب

در تاب و بند زلف دلاویز جان کشت

جان در هزار بند و دل اندر هزار تاب

گه دست عشق جامهٔ صبرم کند قبا

گه آب چشم خانهٔ رازم کند خراب

چون چشمت از جفا مژه بر هم نمی‌زند

چشمم به خون دل مژه تا کی کند خضاب

هم با خیال تو گله‌ای کردمی ز تو

بر چشم من اگر نشدی بسته راه خواب

ای روز و شب چو دهر در آزار انوری

ترسم که دهر باز دهد زودت این جواب
 

حکیم ارد بزرگ , ارد بزرگ

حکیم ارد بزرگ ,ارد بزرگ,great orod,hakim orod bozorg,mojtaba shoraka,حکیم ارد بزرگ , استاد شرکاء , مجتبی شرکا,بزرگترین فیلسوف معاصر,استاد ارد بزرگ,دانشمند ارد بزرگ,بزرگترین اندیشمند جهان,بزرگترین متفکر جهان,بزرگترین فیلسوف تاریخ

 

حکیم ارد بزرگ

امید و شوق به زندگی ، پشت دروازه شهر آدمهای تحقیر شده و غمگین نمی ایستد . حکیم ارد بزرگ


کشتن امید آدمیان ، کمتر از جنایت نیست . حکیم ارد بزرگ


از آدمهای خودستایی که آرزوهای شما را به ریشخند می گیرند ، دوری کنید . حکیم ارد بزرگ


امید به بهروزی و رشد را از خویش دریغ نکنید . حکیم ارد بزرگ


از طبیعت می توان ، امید و شوق به زندگی را آموخت . حکیم ارد بزرگ


همواره امیدوار به زندگی بهتر و شرافتمندانه باشید ، هیچگاه توان خویش را انکار نکنید ، خود را دوست بدارید و برای بهروزی ، کوشش کنید . حکیم ارد بزرگ


پیش از آنکه ناراستی ، در درون ما شکافی هولناک پدید آورد ، راستی جوییم . حکیم ارد بزرگ


رَد راستی ، رَد خویشتن است . حکیم ارد بزرگ


رسواترین آدمها ، فریبکارانند . حکیم ارد بزرگ


 انوری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
 

خه‌خه به نام ایزد آن روی کیست یارب

آن سحر چشم و آن رخ آن زلف و خال و آن لب

در وصف حسن آن لب ناهید چنگ مطرب

بر چرخ حسن آن رخ خورشید برج کوکب

مسرور عیش او را این عیش عادتی غم

بیمار هجر او را این مرگ صورتی تب

نقشی نگاشت خطش از مشک سوده بر گل

دامن فکند زلفش بر روز روشن از شب

دامیست چین زلفش عقل اندرو معلق

جزعیست چشم شوخش سحر اندرو مرکب

گه مشک می‌فشاند بر مه ز گرد موکب

گه ماه می‌نگارد در ره ز نعل مرکب

در پیش نور رویش گردون به دست حسرت

بربست روی خود را بشکست نیش عقرب

بردارد ار بخواهد زلف و رخش به یک ره

ترتیب کفر وایمان آیین کیش و مذهب

در من یزید وصلش جانی جوی نیرزد

ای انوری چه لافی چندین ز قلب و قالب
 

شیران شیروان


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد